صحبت با خدا
 
درباره وبلاگ


سلام.اسم من الکسیس هست 20 سالمه دانشجو هستم این وبلاگ رو زدم تا توش خاطراتم رو بنویسم عادت کردیم دیگه بدون وبلاگ نمیشه .آمار وبلاگ برام اهمیت نداره چون خاطراتم رو واسه خودم می نویسم.خودم آدم غمگینی هستم ولی همیشه دوست دارم همه رو شاد کنم.اگه مطالب رو خوندی صمیمانه میخوام که نظر هم بدی.ممنون.دوست دارم
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 220
بازدید کل : 46924
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

زندگی اجباریست ،زندگی باید کرد
شاید آن روزی که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت،باید اینگونه نوشت: زندگی اجباریست زندگی باید کرد




زمستون سال 88 شب ها که همه میخوابیدن میرفتم تو حیات خونمون تنهایی با خدا حرف میزدم تقریبا هرشب میرفتم ولی زمستون پارسال خیلی کم میرفتم فکر کنم تقریبا 2 یا 3 بار بیشتر نرفتم یکی از دلیلاش فکر کنم این بود که اون سال بیکار تر بودم و چون عصر میخوابیدم شب ها خوابم نمیبرد اماشاید این تنها دلیلش نبود شاید یکی دیگرش هم این باشه که اون سال بیشتر یاد خدا بودم ؛سه چهار شب پیش یه بار دیگه رفتم نشستم با خدا حرف زدم خیلی دلم گرفته بود از این که نسبت به سال قبل کمتر به یادش بودم؛ازش عذرخواهی کردم و کلی با بهترین دوستم درددل کردم ؛ خدایا خیلی دوستت دارم خیلی زیاد.....

خوب بگذریم این روزا داره امتحانای میانترم شروع میشه یکیشم دیروز دادیم؛زیاد حوصله درس خوندن ندارم همیشه از بچگی از درس خوندن بدم میومد هیچ علاقه ای به درس ندارم البته همیشه از شاگردهای ممتاز کلاس بودم درس زیاد نمیخوندم بیشتر به این خاطر بود که هوشم بدک نبود همیشه عاشق فوتبال بودم اگه یک هفته فوتبال نکنم به هم میریزم؛خلاصه باید فکرم رو آزاد کنم تا بتونم درس بخونم و این ترم هم همه واحد ها رو پاس کنم؛

نمیدونم کسی هم این چیزایی رو که مینویسم میخونه یا دارم واسه خودم مینویسم چون اصلا کسی نظر نمیده ؛البته عیبی نداره شاید این ها همش خاطره بشه و 10 سال دیگه به وبلاگم سربزنم و بخونمشون؛
 



نظرات شما عزیزان:

borosbilz
ساعت23:40---5 ارديبهشت 1390
سلام میگم بیا با هم دوست بشیم اگه نتونستم درکت کنم ببخش دیگه چون مدت زیادیه تنهام اونقدر که دیگه یادم رفته دوستی چطوره و چطور با یکی دوست باشی و بمانی اصلا یادم رفته میخوای باورکن میخوای باور نکن اما هرچه گفتم واقعیت بود راستی فکر کنم ترم چهار باشی؟ کتابهای سخت حسابداری به نظر من صنعتی دو پیشرفته دو مباحث جاری در حسابداری هستن بقیه اش آبکیه بیست میگیری ازشون بای
پاسخ:سلام.من ترم 2 حسابداری هستم .آدرس ایمیلی سایتی یه چیزی حداقل می نوشتی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:صحبت با خدا, :: 11:31 ::  نويسنده : الکسیس